دختر گلمدختر گلم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
مامان مهنازمامان مهناز، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
بابا مهدیبابا مهدی، تا این لحظه: 41 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

دختر پاییزی من

معرفی بهسا جون

سلام نی نی توپولی من امروز می خوام یه دختر کوچولو ناز رو بهت معرفی کنم اون کسی نیست جز دختر عموت بهسا خانم   (دختر خاله سعیده و عمو امیر حسین) بهسا خانم روز ١٢ اردیبهشت ٨٩ به دنیا اومد و همه خیلی خوشحال شدن از اومدنش مخصوصاٌ من که عاشق دختر هستم ، خیلی خیلی دوستش دارم البته حسودی نکنی گلم تو که جای خودتو داری. بهسا الان به من می گه خاله متاژ، آخه هنوز کوچولو نمی تونه درست بگه. بهسا خیلی مهربونه و همه رو دوست داره  و همش شیرین زبونی می کنه برای خالش. ایشااله در آینده بهسا جون همبازی خوبی برات میشه اینم چند تا از عکسهای خوشگلش رو که خیلی دوست دارم: ببین اینجا چه تیپی زده وروجک   این عکس رو ...
17 دی 1390

معرفی دانیال جون

سلام نی نی قشنگم می خوام یکی دیگه از همبازی های آیندتو معرفی کنم. آقا دانیال پسر عموت (پسر خاله شبنم و عمو مسعود) آقا دانیال ما تو اسفند ماه به دنیا اومده دانیال از همه شما بزرگتره، الان کلاس اول دبستانه خیلی پسر خوب و باهوشیه، عاشق فوتباله   البته الان اسکی هم می ره تو کار موسیقی هم هست آقا دانیال ما تمپو می زنه چند تا از عکسهای قشنگش رو هم برات می ذارم: اینجا آقا دانیال ما مثل کابوی ها لباس پوشیده         اینجا هم مثل کلانترها شده، تفنگ هم داره     اینجا هم سوار موتورش شده امیدورام بعداً تو، بهسا و دانیال دوست و همبازی های خوبی برای ه...
17 دی 1390

تولد بابا مهدی

سلام نی نی خوشگلم منو ببخش خیلی وقته برات ننوشتم امروز 15 دی ماه تولد بابا مهدی، خیلی خوشحالم چون صبح وقتی چشماشو وا کرد اولین نفری بودم که تولدش رو تبریک گفتم. هنوز کادوشو ندادم یعنی امسال می خوام بذارم به عهده خودش با هم میخوایم بریم خرید .امروز با اینکه زمستونه و هوا سرده ظهر باهاش قرار گذاشتم، دعوتش کردم برای نهار بریم بیرون و یه کم بگردیم یه تولد دو نفره و ساده البته شب هم خونه مامان نسرین دعوت داریم می خوام براش کیک بخرم و شب هم یه تولد دیگه بگیریم   این هم عکس کارت پستالشه بامزه است نه؟       ...
15 دی 1390

نامه اول- سلام نی نی گلم

سلام نی نی گلم امروز یک ماه و هشت روزه که از عروسی من و بابا مهدی میگذره و نمی دونیم تو کی قراره بیای تو زندگیمون. خاله سعیده چند وقت پیش این سایت رو معرفی کرد به من و برای بهسا جونوبلاگ ساخته بود منم گفتم بذار از الان که بهت فکر می کنم برات وبلاگ بسازم شاید وقتی بزرگ شدی برات مهم باشه که از کی بهت فکر می کردیم. اصلاً نمی دونیم دختری، پسری یا هر دو!!! راستشو بخوای ما دوقلو دوست داریم ولی مهم اینه که دوستت داریم اندازه یه دنیااااااااااااااااااااااااا ...
29 آذر 1390

نامه دوم-در مورد بابا مهدی

سلام نی نی دیشب به بابایی گفتم برات وبلاگ ساختم اولش باور نکرد فکر کرد سر به سرش می ذارم ولی بعد که وبلاگ رو دید کلی ذوق کرد حالا می خوام یه کم بیشتر از بابایی بدونی اون عاشق ماهیگیریه ولی من همش نگرانشم به خاطر این زیاد نمی ذارم تنهایی جایی بره می ترسم یا غرق شه یا خدای نگرده اتفاقی براش بیفته چون خیلی بی احتیاطه بابایی آهنگسازی هم می کنه خیلی هم قشنگ گیتار می زنه می خواد به من هم یاد بده ولی من یه کم تنبلی می کنم، تازه برای تو هم از الان کلی برنامه داریم یه کم فقط بد رانندگی می کنه همه می ترسن وقتی تو ماشین ما می شینن ولی من دیگه عادت کردم یه کوچ...
29 آذر 1390

نامه سوم- در مورد خودم برات بگم

سلام نی نی قشنگه دیروز در مورد بابایی برات نوشتم، امروز در مورد خودم برات می گم. این منم شبیه مامانا نیستم هنوز،‌ نه؟ الان یه کم بازیگوشم بعد از گذشت یک ماه و ده روز از عروسی تازه دارم به خونه داری عادت می کنم ،‌راستشو بخوای قبل از عروسی کار خونه نمی کردم،‌ یعنی مامان نسرین نمی ذاشت کار کنم ولی الان دیگه عادت کردم خیلی هم سخت نیست، بابا مهدی هم خیلی بهم کمک می کنه البته بیشتر ظرف می شوره کارای دیگه رو خیلی دوست نداره نمی دونم بگم از چه کاری خوشم میاد،‌ چون همه کارها و هنرها رو دوست دارم و معتقدم هر کس تو هر کاری که هست اگر بهترین باشه یعنی یه آدم موفق. ولی موسیقی، ورزش،‌ر...
29 آذر 1390