جریان آزمایش غربالگری اول و تعیین جنسیت
سلام عزیزم
بازم اومدم تا برات بنویسم از اتفاقاتی که افتاده.
بیستم فروردین قرار بود برم آزمایش غربالگری تا اون روز کلی استرس داشتم و فقط دعا می کردم که سالم باشی، اینقدر این مدت چیزای بدی خوندم و شنیدم که نگرانم می کرد.
خدا رو شکر رفتیم و مشکلی در کار نبود، دکتر سونوگرافی گفت سالمی (خدا رو صد هزار مرتبه شکر)
اندازه پشت گردن رو گرفت که نرمال بود، بعد توضیح داد که باید استخوان فک بالا و پایین هم تشکیل شده باشه، همه چی رو به راه بود.
گفت که 40 گرمی و اندازه کف پات 7میلیمتر بود
ولی نتونست جنسیت رو تشخیص بده گفت برو هفته دیگه بیا، من هم که فضولی امونم رو بریده بود می خواستم بدونم دختری یا پسر. می خواستم یه کم صبر کنم یه مدت بگذره بزرگتر شی تا دقیق تشخیص بدن ولی دیگه دیروز طاقت نیاوردم و با بابا مهدی رفتیم سونو.
گفته بودن یه چیز شیرین بخور قبلش که تو خوشت بیاد و تکون بخوری، نوبتمون شد و رفتیم پیش دکتر مثل همیشه گفت بگو بسم الله تا شروع کنیم.
گفتم بسم اله و چشمامو بستم به خدا گفتم خدا یا شکرت هر چی صلاح می دونی بهم دادی، فقط شکر کردم.
تو هم که ماشااله تکون می خوردی دکتر نمی تونست ببینتت، خلاصه بعد پنج شش دقیقه گفت یه بار دیدم می خوام مطمئن شم، باز داشت سعی می کرد که ببینه ولی شما پاهاتو ضربدری جلوت گذاشتی
ده دقیقه صبر کردیم هر کاری کرد نتونست ببینه ولی گفت 90% شما دختری با شک و تردید می گفت.
ازش پرسیدم چرا ؟ گفت بعضی از پسرها ممکنه هورمون جنسی شون دیرتر ترشح بشه به خاطر همین منو تو شک انداخت.
ولی اینو بهت بگم الان هیچ فرقی نمی کنه که چی باشی، اینقدر درگیر سلامتیت شدیم که دیگه وقتی برای فکر کردن به این موضوع نبود.
مهم اینه که تو یه هدیه الهی از طرف خدایی، خدا می تونست تو رو بهمون نده، یا حتی به این راحتی بهمون نده، ولی لطف الهی شامل حالمون شد و مهم اینه که تو بچه منی و با تمام وجود دوستت دارم.